Wednesday, August 11, 2004

تحليل محتواي كتب درسي دوره راهنمايي تحصيلي 3

مقايسه فراواني مفاهيم جمعيتي در كتاب هاي مختلف از مجموع 657 جزء اطلاعات مربوط به مفاهيم جمعيتي استخراج شده در اين پژوهش بيشترين تعداد يعني 370 مورد آنها (3/56 درصد) از كتاب هاي جغرافيا به دست آمده است. بعد از جغرافيا كتاب هاي تاريخ با مجموع 4/17 درصد فراواني مفاهيم جمعيتي در مرتبه دوم قرار دارند و سپس تعليمات اجتماعي (4/9 درصد) و علوم (6/4 درصد) در مراتب بعدي قرار مي گيرند. همچنين كتاب جغرافيا با بيشترين فراواني اجزاء پيام هاي داراي جهت گيري منفي (6/13 درصد كل پيام ها) مهمترين منبع هشداردهنده نسبت به عوارض منفي رشد جمعيت به حساب مي آيد. پس از آن كتاب هاي علوم قرار دارند كه 2 درصد اجزاء پيام هاي منفي را در برداشته اند. جمع ستوني اجزاء اطلاعاتي كل كتاب هاي سه ساله دوره راهنمايي نشان مي دهد كه در مجموع 5/80 درصد آنها موضع گيري خاصي نسبت به پديده رشد جمعيت نداشته اند. 5/16 درصد به جنبه هاي منفي و 3/3 درصد به جنبه هاي مثبت رشد جمعيت اشاره داشته اند (اختلاف جزئي مجموع ارقام درصدي نسبت به صد ناشي از گرد كردن اعداد است).
در پژوهش هاي قبلي چنين دسته بندي صورت نگرفته است. اما با توجه به شرح جداول داده هاي اين پژوهش چنين برآورد مي شود كه حدود 8/4 درصد از اجزاء اطلاعاتي حاوي پيام هاي هشداردهنده در باره رشد جمعيت بوده اند. براين اساس چنين برمي آيد كه در كتاب هاي جديد آموزشي توجهي بيشتري به مسئله رشد جمعيت شده است. مقايسه نتايج اين پژوهش با نتايج پژوهش مشابه قبلي در جدول شماره 5 تعداد مفاهيم جمعيتي مندرج در كتاب هاي دوره راهنمايي كه طي اين تحقيق استخراج شده اند و يافته هاي تحقيق مشابه قبلي كه در سال 1354 گزارش شده است با يكديگر مقايسه شده اند. در اين جدول نيز در ستون هاي مربوط به يافته هاي پژوهش قبلي، ارقام داخل پرانتز نشان دهنده تعداد اجزاء اطلاعاتي ست كه مستقيماً به مسائل جمعيتي نپرداخته اند. ارقام مربوط به تعداد مفاهيم جمعيتي مندرج در اين جدول نشان مي دهد كه بيشترين تعداد مفاهيم جمعيتي چه در اين پژوهش و چه در پژوهش قبلي مربوط به كتاب هاي جغرافيا بوده است. به طوري كه 3/56 درصد مفاهيم جمعيتي استخراج شده در اين تحقيق و 3/80 درصد مفاهيم استخراج شده در پژوهش قبلي از كتاب هاي جغرافيا بوده است.
از اين مقايسه مشخص مي شود كه با گذشت زمان و جدي تر شدن مسئله رشد جمعيت، به آموزش هاي مرتبط با جمعيت در ساير متون درسي هم توجه بيشتري شده چنانكه فراواني اين مفاهيم در كتاب هاي آموزشي ديگر افزايش يافته است. در بعضي كتاب ها مثل رياضي، علوم و اجتماعي سال دوم راهنمايي كه در پژوهش قبلي هيچگونه مفهوم جمعيتي استخراج نشده بود، مشاهده مي كنيم در اين پژوهش تعدادي از اين مفاهيم يافت شده است. بدين ترتيب به نظر مي رسد كه سياست هاي آموزشي اخيراً به سمت توسعه آموزش هاي جمعيتي به متون مختلف آموزش پيش مي رود، به طوري كه پراكندگي مفاهيم جمعيتي در كتاب هاي ديگر افزايش يافته و از تمركز آن در كتاب جغرافيا كاسته شده است. البته تعداد جزء اطلاعات استخراج شده در پژوهش قبلي در مجموع بيش از تعداد جزء اطلاعات استخراج شده در اين پژوهش بوده است. اما اين مقايسه به چند دليل قابل استناد نيست، ازجمله اينكه تعريف دقيقي از مفاهيم جمعيتي در تحقيق قبلي صورت نگرفته تا براساس آن مقايسه اي صورت گيرد. از طرفي برخلاف آنچه انتظار مي رفت با توجه به تغييراتي كه در متن كتاب ها به وجود آمده همخواني چنداني بين مقوله هاي مختلف هم وجود ندارد. همچنين ارقامي كه در پژوهش قبل در داخل پرانتز ذكر شده است. وضعيت نامعلومي دارد و مبناي مقايسه را با مشكل مواجه مي سازد. از اين رو به ناچار بايد از مقايسه تعداد جزء اطلاعات در دو پژوهش صرف نظر كرد. نتيجه گيري از بررسي متون آموزشي دوره راهنمايي تحصيلي در اين پژوهش پي مي بريم كه تعداد مفاهيم جمعيتي به كار رفته در كتاب هاي اين دوره آموزشي قابل ملاحظه است، اما از جنبه محتوايي جهت گيري اين آموزش ها و پيام هايي كه از خلال آنها استنباط مي شود نسبت به رشد بي رويه جمعيت كه نگراني هاي زيادي را در سطح جهان به همراه داشته است اغلب خنثي بوده و از اين جنبه چيز زيادي را به دانش آموزان گوشزد نمي كند. از نتايج پژوهش قبلي هم چنين بر مي‌آيد كه علي رغم اينكه اجزاء اطلاعاتي بيشتري در كتاب هاي آموزشي قبلي پيرامون مفاهيم جمعيتي وجود داشته است اما در مجموع هشدارهاي كمتري نسبت به رشد جمعيت داده شده است. همچنين كتاب هاي جديد از صراحت بيشتري در بيان مسائل جمعيتي برخوردارند به طوري كه در كتاب جغرافياي سال اول راهنمايي يك درس به مشكلات ناشي از جمعيت زياد شهر تهران اختصاص يافته است. در كتاب جغرافياي سال سوم راهنمايي نيز در مبحث ديگري مسئله جمعيت تهران آشكارا بيان شده است. در كتاب هاي جديد آموزشي پراكندگي مفاهيم جمعيتي و توسعه آنها به كتاب هاي ديگر به غير از جغرافيا هم اندكي نسبت به دو دهه قبل افزايش يافته است، هر چند هنوز زمينه هاي بسياري وجود دارد كه مي تواند براي طرح مسائل جمعيتي مناسب باشد. يكي از اين زمينه ها كتاب هاي تعليمات اجتماعي ست كه موضوع آنها با مسائل جمعيتي ارتباط تنگاتنگي دارد. اما چنانكه مشاهده كرديم، مفاهيم جمعيتي مندرج در اين كتاب ها اندك و پيام هاي هشداردهندة مورد انتظار نيز بسيار ناچيز بودند. بنابراين با توجه به فراگير بودن دوره هاي آموزشي ابتدايي و راهنمايي جا دارد در كتاب هاي آموزشي اين دوره ها بيش از اين به مسائل روز دنيا و آموزش هاي لازم در اين رابطه توجه شود كه يكي از آنها بحران جمعيت مي باشد. در حال حاضر ميزان قابل توجهي از مفاهيم جمعيتي در كتاب هاي آموزشي دوره راهنمايي گنجانده شده است. اين ميزان دانش جغرافيايي خوبي را به كودكان مي آموزد و اطلاعات مناسبي را در اختيار آنها قرار مي دهد. اما اگر بخشي از اهداف آموزشي هم متوجه پيامدهاي منفي رشد بي رويه جمعيت باشد در اين صورت نبايد از آموزش هاي موجود توقع چنداني داشته باشيم كه اين هدف را هم بطور خود به خود جامه عمل بپوشاند. زيرا كودكان اين سنين هنوز از لحاظ فرآيندهاي شناختي قادر به كاربردهاي انتزاعي از قضايا در سطح گسترده نيستند، چنانكه ممكن است در نظر كودكان حتي جمعيت زياد، يك وجهه قدرت و زورمندي يا اقتدار يك ملت به حساب آيد. بنابراين خوب است در كتاب هاي درسي اين آموزش ها به صورت ملموس تري ارائه شوند و به اندازه كافي هم تكرار و تمرين شوند. نكته آخر در رابطه با تحليل محتوا است. براساس تجربه حاصل از اين تحليل پيشنهاد مي شود محققيني كه قصد تحليل محتواي متن هاي آموزش را دارند، اهداف خود را بر صرف شمارش واژگان يا مفاهيم خاص متمركز ننمايند. بلكه با توجه به تفاوت هايي كه بين اين نوع تحليل محتوا با تحليل محتوايي كه معمولاً در مورد سخنراني ها و در حوزه مسائل سياسي به كار مي رود، در تحليل متون آموزشي خوب است پيام هاي قابل استخراج از متن هدف تحليل قرار گيرند. چون نهايتاً اين محتواي يك پيام است كه مي تواند آموزشي را در برداشته باشد و شناخت افراد را در مورد مسئله اي بهبود بخشد يا اصلاح نمايد وگرنه صرف تكيه بر اجزاء اطلاعاتي و مفاهيم مجرد، اطلاعات چنداني از محتواي يك متن را بازگو نمي كند. در اين پژوهش با تعيين جهت گيري پيام ها نسبت به مسئله رشد جمعيت سعي شد تا قدري از شمارش صرف مفاهيم فراتر رفته و در محتواي پيام ها تعمقي صورت گيرد. فهرست منابع: ـ بوستاني، منيژه، فاطان حجت كاشاني، (1354)، تجزيه و تحليل كتاب هاي درسي دوره راهنمايي تحصيلي «مفاهيم جمعيتي» دانشگاه شيراز، مركز جمعيت شناسي. ـ فروتن، يعقوب، 1380، پژوهش در زمينه آگاهي و نگرش جمعيتي والدين آينده، جمعيت، شماره 38-37، ص 111-92. ـ قنبر، افسانه، 1374، رشد نامناسب جمعيت تهديدي براي توسعه انساني، جمعيت، شماره 13 و 14، ص 110-97. ـ متين، عطاا...، 1373، ابعادي ديگر از رشد بي رويه جمعيت و لزوم توجه و تحقيق، جمعيت شماره 8 و 9، ص 68-63.

0 Comments:

Post a Comment

<< Home