Tuesday, June 14, 2005

10ژئومورفولوژي

يخچالها : يخچال را مي توان نوعي سيستم رسوبي در نظر گرفت که در پاسخ به کاهش يا افزايش نيرو ماده در آن تجمع يافته،حمل مي شود يا رسوب مي کند . در حرکت يخچال سه گروه فرايند دخالت دارند که به طور قراردادي آنها را تغييرشکلهاي دروني ،لغزش قاعده وتغيير شکلهاي بستري مي خوانند. سرعت اکثر يخچالها در طي بيشتري از مسيرشان 3تا 300متر در سال است ولي اين سرعت در دامنه هاي يخي پر شيب به 1تا2 کيلومتر درسال مي رسد . در خصوص ژئو مورفولوژي يخچالها به اين مطالب دست مي يابيم 1-ضخامت يخ نقش مهمي در انواع فرسايش و رسوبگذاري دارد. فرسايش دريک نقطه به افزايش ميزان اصطکاک در آن نقطه و ميزان مواد بستگي دارد. 2-نفوذپذيري بستر در نفوذ آبي که در کف يخچال تحت فشار است اهميت زيادي دارد و در نتيجه سبب تجمع مواد تخريبي مي شود. 3-بر اثر کشش ذرات جور شدگي ناهمگن بوجود مي آيد که در خصوصيات رسوبهاي يخچالي موثر خواهد بود
انواع يخچالها : سه نوع اصلي و مهم يخچالها بر مبناي اهميت نسبي حجم يخ و ماهيت توپو گرافي آنها تشخيص داده مي شود . a.پهنه ها يا کلاهکهاي يخي که به شکل گنبد هستند بر سطح توپوگرافي بخش زيربنائي منطقه يخي قرار دارند،شعاعهاي يخي از قسمت مرکزي به صورت صفحه اي به سمت خارج امتداد دارد اين پهنه هاي يخي در نزديکي يا مجاورت سطح بيروني گنبد ذوب شده به صورت جرياني در بخش انتهائي و بر سطح زمين قرار مي گيرند اختلاف بين يک پهنه يخي و يک کلاهک يخي در اندازه آنهاست ،بدين معنا که کلاهک يخي معمولا مساحتي کمتر از 50 هزار کيلومتر مربع را اشغال مي کند در صورتي که پهنه يخي مساحت بيشتري را در بر مي گيرد. b.جريان يخچالي: بر خلاف پهنه يخي يا کلاهک يخي،جريان يخچالي به شدت تحت تاثير توپوگرافي منطقه است . اين نوع از يخچالها مختص کوههاي با شيب تند هستند. و ممکن است در نواحي قطبي يا در هر قسمت ديگري از کره زمين قرار گرفته باشند. .cفلات يخي :در اصل پهنه يا کلاهک يخي شناوري است که کم و بيش با عوارض توپوگرافي کنترل مي شود. اين فلات بر خلاف يخچالهاي ديگر با بستر هيچ اصطکاکي ندارد.و يخ آزادانه ميتواند پهن وگسترده شود. c.يخ يخچالي: برف متراکم در هر محل الزاما? دچارتغييرات مي شود و بر اثر آن يخ يخچالي ايجاد مي شود. اصطلاح فيرن به برفي اطلاق مي شود که از مرحله ذوب تابستاني مصون مانده سپس مرحله تغيير شکل در آن شروع شده است . وقتي عمل فشردگي يخ به حدي برسد که حبابها ي مجزاي هوا در آن پديد آيد . فيرن به يخچالي تغيير شکل مي دهد. به محض شکل گيري يخ واکنش آن کاملا به درجه حرارت يخ بستگي خواهد داشت. اگر يخ در زير نقطه فشار ذوب قرار داشته باشد به عنوان يخ سرد يا يخ قطبي شناخته مي شود.ديگر اينکه يخ به اندازه کافي به نقطه فشار ذوب نزديک وحاوي مقداري آب است که به آن يخ گرم اطلاق مي شود . يخ سرد در دو حالت تشکيل مي شود در حالت اول،فيرن در محيط هاي که آب وهواي بسيار سردي دارند،انباشته مي شود واين نوع يخ را ايجاد مي کند حالت دوم ايجاد يخ سرد بر اثر سرماي زمستاني موجود درلايه هاي سطحي يخچال است.اين نوع يخ سرد در سطح تمامي يخچالهاي زمستاني وجود دارد يخ گرم وقتي ايجاد مي شود که حرارت کافي براي بالا بردن درجه حرارت يخ نسبت به درجه حرارت ذوب فشاري وجود داشته باشد . ترکيبات يخ گرم وسرد در دو وضعيت اصلي متبلور ميشوند . الف_ يخچالهاي که کلا" حاوي يخ سردند. ب_ يخچالهاي که هم يخ سرد و هم يخ گرم دارند ويخ گرم روي يخ سرد قرار گرفته است فرسايش يخچالي : همزمان با حرکت يخ و مواد تخريبي همراه آن چشم انداز سطح زمين تغيير مي يابد . شکلهاي که اساسا" توسط فرسايش يخچالي ايجاد شده باشند نسبتا" کم هستند و شامل دو گروه برآمدگيها و فرو رفتگيها مي شوند. که گروه برآمدگيها به دو دسته ، که اولي درامتداد جريان و شامل اشکال پشت نهنگي و دروملين سنگي مي شود و دومي به طور بخشي در امتداد جريان که شامل اشکال پشت گوسفندي مي شود
فرو رفتگيها نيز به دو دسته که اولي در امتداد جريان مانند شيارهاي يخچالي و دومي به طور بخشي در امتداد جريان که شامل حوضه يا محوطه سنگي مي شود. - عوارض پشت نهنگي : اين عوارض ازدهها تا صدها متر ارتفاع دارند و شامل برامدگيهاي هستند که سطح آنها صاف شده است وبعضي اوقات ممکن است شيب اطراف آنها به 40 درجه نيز برسد و در جائي که ضخامت يخ زياد است و حرکت کندي دارد ديده مي شوند. - دروملينها : اشکال بزرگتري هستند که به شکل مخروطي ظاهر مي شوند و جهت جريان جريان را بيشتر حفظ مي کنند .در دروملينها نسبت طول به عرض برابر 4 به 1 است .و ارتفاعشان از 5 تا 50 متر فرق مي کند وطولشان از 10 تا 3000 متر متفاوت است آنها به گونه اي هستند که در قسمت بالا حالتي منحني دارند ودر طرف مقابل کم کم باريک مي شود - تپه هاي يخي پشت گوسفندي : گروهي از عوارض هستند که تا اندازه اي در امتداد جريان يخ بوده و معمولا به عنوان علائم فرسايش يخچالي در نظر گرفته مي شوند اين عوارض تپه هاي کوچک نامتقارني را شامل مي شوند که يک طر فشان به آرامي بالا آمده و طرف ديگرشان پر شيب وغالبأ پرتگاهي است همچنين اندازه آنها متفاوت است و آنهاي که اندازه 1متري دارند به شکل محدب ديده مي شوند.در اين حالت سطحشان صاف شده و درز وشکافهاي کاملآ مشخص در رأس آ نها ديده مي شود عرض تپه هاي يخي پشت گوسفندي بزرگ ممکن است به چند صد متر برسد. - شيارها : تعدادي از فرورفتگيها هستند که از جريان يخ ناشي ميشوند و ممکن است طول آنها به12 کيلومتر هم برسد همچنين عرضي به اندازه 100 متر و عمقي برابر 30 متر دارند. اندازه اين حوضه ها شايد از چند متر تا چند صد کيلومتر متفاوت باشد در کناره اين حوضه ها علائمي وجود داردکه نشان دهنده يخ در آنهاست ويژگي اصلي آنها وجود يا عدم وجود ناهمواري و عمق ذياد آنهاست. - تيلها: مواد تخريبي هستند که توسط يخچال رسوب مي کنند .فرايند هاي دخيل در آزادسازي مواد تخريبي،وضعيت اين مواد را هنگام رسوبگذاري روشن مي کند اين فرايندها به دو دسته اوليه و ثانويه تقسيم مي شوند ، فرايند هاي اوليه در ماهيت رسوب به طور مستقيم دخالت دارندو فرايند هاي ثانويه سبب تغيير شکل رسوبها مي شود. تيلهاي ذوبي موادي هستند که در نتيجه ذوب به دو صورت ايجاد شده اند اين تيلها يا مستقيما" از آزاد شدن مواد تخريبي از يک توده ساکن يا بر اثر ذوب توده يخي محتوي مواد بوجود مي آيند. تيلها داراي جهت يافتگي خاصي مي باشد. - اسکرها : رسوب رودخانه هاي اندکه قبلا" در زير يخچالها وجود داشته اند، آنها بصورت پشته هاي سينوسي ظاهر ميشوند و نيمرخ طولي منظمي دارند ارتفاعشان از چند متر تا دهها متر و طولشان کمتر از يک کيلومتر تا صدها کيلومتر متغير است www.ngdir.com به نقل از:

0 Comments:

Post a Comment

<< Home