Saturday, September 17, 2005

حیف...

چند سال پیش مقاله ای را در یکی از فصل نامه های تهران می خواندم با عنوان " حیف پول , حیف چشم " . نویسنده که به نظر می رسید خود معمار و اهل فن است و بر حسب اشاراتی که ضمن مقاله داشت , سطح ذوق و قریحه خود را آشکار می کرد ، بر سمبل ها و مجسمه ها و تابلو هایی که در معابر شهر تهران بوسیله افراد کم ذوق و سلیقه تهیه شده بود، خرده می گرفت. علت این وضعیت را که با مثال های مصور همراه کرده بود , در انتخاب سازندگان این آثار توسط کسانی می دانست که خود از هنر و سایر مشخصات مورد نیاز برای زیبا سازی شهری بی بهره بودند.. حال چه شد که بعد از این همه سال هم عنوان مقاله و اصل مطلب از ذهنم نرفته بود . شاید درستی مطلب و توانایی نویسنده مقاله در انتقال صریح و شجاعانه منظور خود بوده است.به هر تقدیر روز چهارشنبه ۱۶ شهریور ۸۴ میهمان مردم صمیمی و میهمان نواز خطه فارس بودم تا ازنزدیک شاهد حاصل کار یکساله دو حوزه اجرا و برنامه ریزی در موضوعات آموزش جغرافیا در زمینه فناوری اطلاعات باشم.۸نفر از ۸استان کشور برگزیده شده بودند تا طی یک روز الگو های تدریس خود را که از مرحله منطقه و استان خود با موفقیت عبور کرده بودند به داوری حضار و هئیت داوران بگذارند. در خلا ل این برنامه سعادت هم نشینی با استاد عزیز آقای دکتر عطاران نیز فراهم بود که بعد از سالها که از داوری اولین و دومین جشنواره نرم افزاری رشد می گذشت مجدد به گفتگو بنشینیم.از جمله این که در ۲۶ خرداد ماه سال ۸۳ وقتی زمزمه جشنواره روش های تدریس جغرافیا با رویکرد فناوری اطلاعات مطرح شد, دو طرح درس در دو سطح مبتدی و متوسط به عنوان نمونه در وبلاگ " آموزش جغرافیا در ایران" ارائه کردم و قرار شد سطح سوم یا پیشرفته آن پس از ارزیابی و برآورد دو سطح قبلی ارائه شود.که منجر به صدور دستور العمل برگزار کنندگان جشنواره شد . نهایتا مطلبی را تحت عنوان " وقتی شیپور را از سر دیگرش می نوازند" نوشتم. از این رو در این جشنواره حداقل بر من که معلوم نشد طرح های تهیه شده در چه سطحی به اجرا در آمد. و این سوال هم چنان باقی ماند که آیا همه شرکت کنندگان در سطح کشور در اولین مرحله همگی در یک سطح بودند . اساسا در سطوح مختلف با هم سطحان خود رقابت کرده اند یا خیر؟ دوم اینکه چه کسانی در مرحله منطقه ای و استانی کار قضاوت این طرح ها را برعهده داشتند؟ و سوم اینکه در حالی که هیچ الگوی مشابه ای در زمینه روش تدریس مبتنی بر فناوری اطلاعات وجود نداشته است , این همکاران چگونه به چنین جهت و سمتی هدایت شده اند.؟ چهارم اینکه آیا می تواند با ترجمه الگو های خارجی بدون مشابهت سایر مشخصات نظام آموزشی آنها را بکار گرفت , تجویز کرد و یا با تلاش بسیار ایرانیزه کرد و به خورد معلمان داد.؟ این یافته به سادگی از آنجا به دست می آید که به طرز چشم گیری بین اجرا ها ی متفاوت از استان های مختلف مشابهت های آشکاری نمایان بود.به طوری که در اغلب اجرا های این مرحله از جشنواره , همچنان جغرافیا به صورت سنتی آن یعنی یک تنه توسط معلم تدریس می شد.و در انتها یا در اواسط برنامه به صورت نامتجانسی نرم افزار ها و سخت افزار های رایانه ای به جریان تدرسی ملحق می شدند. دانش آموزان نمایشی نیز هیجگونه وجه ممیزه ای با دانش آموزان یک کلاس سنتی نداشتند و هر آنچه که به آنان القا می شد انجام می دادند.و نهایتا اینکه کلاس های به نمایش در آمده که قرار بود به عنوان الگویی در این رویکرد مورد استفاده قرار گیرد , فاقد روح و حرکت و هیجان لازم که ناشی از ورود یک رویکرد نوین است , بودند.شاید اگر عنوان این جشنواره را روش تدریس با رویکرد تکنولوژی آموزشی می گذاشتند بیشتر با محتوای آن هماهنگی می داشت.در خلال این مرحله به نظر می رسید هیچ کس تعریف معینی از رویکرد فناوری اطلاعات را برای شرکت کنند گان ارایه نکرده بودو همه مساله در حد استفاده از سخت افزار رایانه ای متوقف مانده بود.اگر چه تنها یکی از شرکت کنندگان جلوه های از موضوع را به نمایش گذاشت و به هنگام اجرا توانست از مرز های فناوری اطلاعات عبور کند و به فناوری ارتباطات و اطلاعات نزدیک شود. موضوعاتی که در این جشنوراه برگزیده شده بودند نیز خود حکایتی دیگر داشت . از ۸موضوع ارائه شده ۶ موضوع از کتاب جغرافیای ۱ ؛ یک موضوع از کتاب جغرافیای پیش دانشگاهی و یک موضوع نیز از بخش ضمیمه یکی از دروس جغرافیای ۲ بود. به نحوی که : مخاطرات طبیعی , منابع آب , آلودگی آبها , بارش اسیدی , ایرانگردی, آب وهوای ایران از کتاب جغرافیای۱, سنجش از از دور از کتاب پیش دانشگاهی و نقشه های توپوگرافی از کتاب جغرافیای ۲ بودند. زرشک طلایی: باز بر گردیم به چند سال قبل . در جریان یکی از جشنواره های معروف فیلم های سینمایی در ایران اتفاق نادری افتاد و پس از اینکه عده ای به حضور برخی از فیلم ها در مرحله نهایی و پاره ای مشکلات داوری معترض شدند و حرفشان نیزالبته به جایی نرسید, در حاشیه جشنواره اقدام جالبی را انجام دادند و به بدترین فیلم ؛بدترین کارگردان ؛ بدترین سناریو ؛ بدترین بازیگر مرد ؛ بدترین بازیگر زن ؛ بدترین تدوینگر و....... جایزه اهدا کردند و نام تندیس آن را هم گذاشتند " زرشک طلایی" . من از ابتدای این جشنواره در جریان چند و چون جزئیات برنامه و چگونگی انتخاب افرادی که در مرحله کشوری شرکت کرده بودند ، نبودم . و به قول یکی از اعضای محترم هئیت داوران فقط در جريان یک قسمت از برنامه و طرح آنها قرار گرفته ام . اما همین مقدار نیز کافی بود تا برخی از این همکاران را مستحق چنان تندیسی بدانم.و اگر نگاه بدبینانه ای را به این قضاوت ضمیمه کنیم . باید گفت که برخی از این عزیزان شرکت کننده را به عنوان دهن کجی برای این مرحله انتخاب کرده و اعزام کرده بودند.چرا که حتی برخی از آنان الزامات اولیه معلمی را ا نیز در اجرای برنامه شان ارائه نکردند چه رسد به روی آوردن یه یک رویکرد نو. مغدیسم جغرافیایی و لولهنگ :IT هنوز جوهر قلم مقاله دکتر پاپلی در یکی از شماره های اخیر فصلنامه تحقیقات جغرافیایی که در آن تقسیم بندی جامعی از وضعیت آموزش جغرافیا در گروه های درسی دانشکده های مختلف ارائه کرده بود.و در ادبیات فلسفه جغرافیا لغت مغدیسم به معنی گند و کثافت را بکار برد، خشک نشده است{ مقاله ايدئولوژی های حاکم بر گروه های آموزش جغرافيا در دانشگاه های ايران} .( و البته هیچگاه هم به سوال راقم این سطور در مورد جایگاه ایشان در این تقسیم بندی پاسخی ندادند).. اما برگزاری اولین جشنواره روش تدریس جغرافیا با رویکرد فناوری اطلاعات که می توانست دفاع منطقی، علمی و جامع و مانعی از ارزیابی موجود باشد نیز به همت دودسته افراد از عهده بر نیامد. دسته اول نااهلان و نا محرمان دانش جغرافیا که به دلیل سطحی نگری تنها برداشتشان از جغرافیا همان است که به جغرافیای دماغه ها و خلیج ها در فلسفه جغرافیا معروف است . از این دسته به دلیل عدم توان علمی کافی در حوزه جغرافیا نمی توان چندان گله مند بود. که عرض خود می برند و زحمت ما می دارند.و دسته دوم همان متخصصانی هستند که به برکت دانش جغرافیا صاحب آوازه و نام و نانی شده اند اما حق سفره را ادا نکردند و همواره جغرافیا در سیر تکوینی خود از این گروه بیشترین آسیب را دیده است. غوره نشده مویزه هایی که علیرغم اثبات بی اطلاعیشان از هر دو حوزه فناوری و جغرافیا در هر دو زمینه صاحب نظرند.در این فکر بودم که نسل جدید معلمان جغرافیا که به عنوان بیننده در این جشنواره حضور داشتند، کجا باید پاسخی برای سوالات خود بیابند.؟ میانگین سابقه کار شرکت کنندگان در مرحله نهایی 11 سال بود و این یعنی دو برابر آنچه تجربه کرده اند را برای استفاده از تجارب خود در پیش دارند.اینان را دیگر نمی توان با رسم شکل مار فریفت. حال باید از کسانی که سهوا یا عمدا چنین انحرافی را در جریان ارتقا ی آموزش جغرافیا از طریق فناوری اطلاعات فراهم کرده اند خواست تا یک بار دیگر به اندیشه بنشینند.و به این سوال پاسخ دهند که چگونه است که در میان خیل عظیم فارغ التحصیلان جدید رشته های متنوع جغرافیا باید یک نفر از رشته علوم اجتماعی برگزیده کشوری شود.؟ کدام معیار علمی در تخصیص سهم عادلانه بین معیار های فنی و دانش تخصصی تعادل برقرار کرده است؟ کدام یک از اعضای محترم هئیت داوران در زمینه آموزش جغرافیا ( نه دانش جغرافیا) و رویکرد فناوری اطلاعات صاحب نظریه مدونی هستند؟ شاید بد نبود اگر به عنوان آزمایش یک نامه الکترونیکی برای این عزیزان می فرستادیم و فاصله زمانی پاسخگویی به آن را به عنوان معیاری برای شناخت آشنایی این عزیزان در حوزه فناوری اطلاعات در نظر می گرفتیم . که اگر بگوییم برخی از آنها حتی آدرس پست الکترونیکی هم نداشتند و یا امکان استفاده از ابزار آن را نیز هنوز نهدینه نکرده اند ، جای تعجب نداشته باشد. به هر حال این جشنواره به پایان رسید و عده ای راضی و عده ای با چشمان اشکبار و گروه کثیری نیز با لبخندی معنی د ار به آرای اعلام شده که برای اولن بار براساس حروف الفبا انجام شد . شیراز را ترک کردند. تا جشنواره دیگر برای رشته جغرافیا شاید سالها فاصله باشد ( چرا که نوبت سایر رشته ها هنوز نرسیده است ) از این رو برای همه کسانی که زحمت کشیدند تا به بهترین نحو فرصت بدست آمده را از بین ببرند آرزوی توفیق و تندرستی دارم . وتنها می توان گفت حیف.